هفتمین نمایشگاه سراسری صنایع دستی خراسان شمالی-بش قارداش

لباس هر قوم و ملتی بخشی از فرهنگ و هویت آن مردم است. لباس زنان و مردان کورد خراسان در بلندای تاریخ توانسته است به زیبایی شکوه فرهنگ این مردم را در کنار سایر اقوام ایران عزیز به زیبایی حفظ کند.
به گزارش پایگاه تحلیلی خبری ولات کرمانج؛ لباس هر قوم و ملتی بخشی از فرهنگ و هویت آن مردم است. لباس زنان و مردان کورد خراسان در بلندای تاریخ توانسته است به زیبایی شکوه فرهنگ این مردم را در کنار سایر اقوام ایران عزیز به زیبایی حفظ کند. لباس سنتی کردهای شمال خراسان در بین مردان معمولا شامل کلاه، دستمال دور گردن، پیراهن، شلوار گشاد کردی،شال کمر، پای تابه، جوراب کردی و کفش چاروق است. در این میان پیراهن کردی که برخی هنرمندان ما از جمله برخی گروه های حرکات موزون، اهالی موسیقی و هنرمندان در این سالیان بر تن کرده اند نه تنها هیچ شباهتی با پیراهن سه دکمه ای کردهای خراسان ندارد بلکه با پیرایه بستن بر این پیراهن ها و استفاده از برخی تزئینات پوشاک زنان در دور یقه و روی پیراهن، عملا این لباس را به لباس بانوان نزدیکتر کرده است چیزی که در لباس هیچ قوم و مردمی مشاهده نمی شود.
خانم ناهید امیدی در کتاب ارزشمند«دیده و دل و دست» که پژوهشی در پوشاک و هنرهای سنتی خراسان است در توصیف پیراهن کردی مردان در خراسان می نویسد:« قد پیراهن تا بالای رانها می رسید و آستین های راسته و بلندی داشت با یقه گرد وساده که از زیرگردن یا سرشانه با دو یا سه دکمه بسته می شد.» که امروز این پیراهن های اصیل و بی پیرایه را کمتر بر تن هنرمندان کرد خراسان می بینیم.
ظاهرا برخی تن پوش دوزان کرد دیار ما، از سر ناآگاهی یا برای تنوع بخشی به تولیدات شان به این شیوه و این بدعت بی دلیل روی آورده اند که جایگاه پیراهن مردانه هنرمندان را در نگاه مردم کوچه و بازار به شدت تنزل داده است و سوگمندانه باید گفت خیلی از هنرمندان با همین پیراهن های دوردوزی شده رنگارنگ که بی شباهت با لباس های بانوان نیست در مراسم های عمومی حضور می یابند یا در برخی شبکه تلویزیونی داخلی حضور پیدا می کنند که این نوع پوشش و این نوع پوشاک می تواند به مرور زمان نقش الگویی داشته باشد و به عنوان لباس معیار شناخته شود که این نوع پوشش، ضربه بزرگی به پوشاک اصیل مردان کرد خراسان وارد می کند.
از آنجا که لباس این مردم بخشی از هویت این مردم است و دارای حرمت و جایگاه بالایی است زیبنده نیست برخی افراد با برتن کردن این پیراهن های نیمه مردانه اسباب تمسخر مردم شان شوند و از سویی پوشاک دوزان کرمانج هم باید توجیه شوند که مرز بین لباس زنان و مردان را حفظ کنند و این در هم آمیختگی و آشفتگی ایجادشده در این سالیان را به عنوان تنوع در پوشش توجیه نکنند.
امید است کار به دستان فرهنگی، اصحاب رسانه و به ویژه فرهنگ دوستان کرد خراسان با روشنگری و پای پیش نهادن در این زمینه اجازه ندهند لباس سنتی مردم ما این گونه به سمت قهقرا پیش رود و در بین دیگر اقوام ایران عزیز، این لباس اصیل و سنتی که باید نماد هویت و فرهنگ مردم ما باشد به اسباب استهزاء تبدیل شود.
نویسنده : اسماعیل حسین پور
www.valat.ir
مراسم عروسی کرمانجی در لایین کلات نادری هنوز به صورت سنتی برگزار می شود و اصالت خود را حفظ نموده و مورد توجه افراد بسیاری قرار گرفته و می گیرد. از نکات جالب در این عروسیها حضور زنان و دختران با لباسهای رنگارنگ و زیبای محلی و در عین حال پوشیده است که چشم هر بیننده ای را به خود جلب می کند.
به گزارش پایگاه تحلیلی خبری ولات کرمانج؛ مراسم عروسی کرمانجی در لایین کلات نادری هنوز به صورت سنتی برگزار می شود و اصالت خود را حفظ نموده و مورد توجه افراد بسیاری قرار گرفته و می گیرد. از نکات جالب در این عروسیها حضور زنان و دختران با لباسهای رنگارنگ و زیبای محلی و در عین حال پوشیده است که چشم هر بیننده ای را به خود جلب می کند. بردن عروس به خانه بخت ( خانه داماد) با اسب و مادیان از جمله رسومات قدیمی و کهن این دیار می باشد که همچنان پابرجا می باشد.
کرمانج های کلات نادری عموما از ایلهای زیدانلو و صوفیانلو هستند و لباس و پوشش سنتی مردان و زنان آنجا با سایر شهرها مثل قوچان و شیروان تفاوت های عمده ای دارد.
پوشش و لباس محلی کردهای منطقه ی لایین و کلات شبیه لباس اقوام ترکمن بوده و کاملا متفاوت از لباس سایر کردهای خراسان (قوچان، شیروان، چناران و … ) است. علت این امر می تواند نزدیکی این منطقه به مناطق ترکمن نشین آن سوی مرز و طبعا تاثیر آن در طول تاریخ حضور کردها و همچنین وجود حصاری به نام هزارمسجد (رشته کوه هزارمسجد که بین قوچان، چناران و مشهد از یک طرف و کلات و لایین و درگز از طرف دیگر قرار دارد) باشد که بین آنها و سایر کردهای خراسان فاصله انداخته است.
زنان کلات نادری لباسهای ابریشمی میپوشند، ابریشمهای قرمز رنگ. لباسهایی که حرفهای بسیاری برای گفتن دارند و جشنهای باشکوهی میسازند. دختران کرمانجی شالهای تک رنگ مشکی میپوشند، شلوارهای بنفش که ساق پاهای رنگی دارند.
متاهلها شال قرمز و مشکی با هم بر سر میکنند و نوعروسان یک چادر شب زرد یا سبز بر سر میاندازند. زنان مسن اما لباسهای تیره تر، کت کوتاه و لباسهای ساده بر تن میکنند.
شهرستان کلات نادری از شهرستانهای استان خراسان رضوی میباشد. مرکز این شهرستان شهر کلات است و شهر زو دیگر شهر آن است. در سال ۱۳۸۵، این شهرستان تعداد ۴۰٬۶۶۷ نفر جمعیت داشتهاست. بیشتر جمعیت این شهر را كردها و اقلیتی از ترکها تشکیل می دهند.
تصاویر مراسم عروسی سنتی کرمانج ها در کلات نادری
عکاس : رسول عزیزی
منبع:
www.valat.ir
آیین نوروز در بین کرمانج های خراسان در گذشته از یک ماه مانده به نوروز شروع میشد. کردهای خراسان با آداب خاص ، خود را برای برپایی هر چه باشکوهتر مراسم نوروز آماده میکردند ، ولی تغییرات تدریجی باعث شده تا خیلی از این آداب و سنن در معرض فراموشی باشد.
به نظر میرسد ،ورود فناوری و عناصری از مدرنیته به روستاها، بسیاری از مرزها و ساختارهای کهن شکسته شده است. بخشی از این آداب و آئیینها که در گذشته معمول بوده عبارتند از :
۱- هفده مال
۲- سبزی
۳- خانه تکانی
۴- دانو پزی
۵- آخرین چهارشنبه سال
۶- سفره نوروزی
۷- روزنوروز
۱-هفده مال:
۱۷ روز مانده به عید باستانی نوروز هر یک از اعضای خانواده برای خود تکهسنگی کوچک را انتخاب میکنند و آن را درنقطهای روی زمین قرار داده، بعد از اینکه سال جدید رسید هر کس به سراغ سنگش میرود. اگر در زیر سنگها سبزه روئیده باشد، نشان از سالی پرباران و پر از خیر و برکت خواهد بود. چنانچه زیر سنگ خشک و بدون رویش گیاهی باشد نشان از سالی سخت همراه با خشکسالی خواهد بود.
۲-سبزی:
معمولاً دو هفته مانده به سال نو، هر خانوادهای شروع به گذاشتن سبزه میکنند. بدین صورت که مقداری گندم یا جو را در ظرفی گذاشته و مرتب آن را مرطوب نگه میدارند. پس از چند روز سبزهها جوانه میزنند و به مرور تبدیل به سبزی سفره عید میشوند. از دیگر کاربردهای جوانه سبزه در ایام نوروز، سمنو پزان میباشد. سمنو به همراه سبزی بخشی از سینهای سفره نوروزی کرمانجهای شمال خراسان را تشکیل میدهند.
۳-خانه تکانی:
معمولاً یک هفته مانده به عید نوروز مراسم خانه تکانی انجام میشود. کرمانجها اعتقاد دارند همراه با ورود نوروز تمیز کردن خانه و بیرون آوردن فرشها و سایر لوازم پاکی و طراوت به منازلشان بیاورند. زنان با همکاری همسایهها کلیه وسایل زندگی را از خانه بیرون آورده و در معرض نور خورشید قرار میدهند تا آفتاب به آنها بتابد و کهنگی از آنها دور شود.
۴-دانو پزی:
تقریباً دو هفته مانده به عید نوروز در شبی خاص مردم کرمانج اقدام به پخت غذایی به نام «دانو» میکنند. محتویات این غذا که عبارت است از گندم، نخود، عدس و ادویه میباشد. پس از آماده شدن دانو مهرهای آبی رنگ را داخل ظرف دانو میاندازند. آنگاه مادر خانواده با قاشقی بزرگ غذا را به نام هریک از اعضای خانواده بر میدارد. از کوچکترین فرد خانواده شروع میکند به اسم بردن، مهره به نام هر کسی که درآید آن سال به نام آن فرد خواهد بود. اگر فرد مورد نظر دارای خصوصیات اخلاقی خوب باشد سال خوب و پربرکتی در انتظارشان خواهد بود.
۵-آخرین چهارشنبه سال:
چنین رسم است که چهارشنبه شب مردم کرمانج ابتدا به دیدار اهل قبور میروند وضمن قرائت قرآن برای مردگانش، طلب آمرزش میکنند. همچنین مردم دراین روزحمام میروند وخودرابرای مراسم شب آخرین چهارشنبه سال، آماده میکنند. در این شب، هرچند خانواده باهم قرآنها رابرروی سهپایههایی به اندازه قد انسان میگذارند ودرموقع اذان مغرب با بوسیدن کتاب خدا از زیر سهپایه عبورمی کنند. این عمل راسه مرتبه انجام میدهند، درواقع این کار دور اندازی پلیدیها، تجدید بیعت باقرآن کریم و شروع سال نو در پناه قران میباشد تادرسال نو طروات و پاکی به آنها هدیه کند. ازدیگرمراسم این شب، عدهای پس ازنیت خانههایی که درب آنها به طرف قبله است را انتخاب میکنند، شب به کناردرب این خانه هارفته وبدون اینکه صاحبخانه متوجه شود، به صحبتهای آنهاگوش میدهند. اگردرخانواده صحبت ازنیکی وکارهای خوب باشد، بر این باورند که نیت فردگوش دهنده برآورده میشود.
۶-سفره نوروزی:
این سفره عبارت است ازسفرهای پارچهای که توسط زنان کرمانج بافته میشود ودارای نقش ونگارها وظرافتهای خاصی است. برروی این سفره نوروزی (قرآن، آب، سیر، سمنو، سیب، سکه، سبزی، شیرینی و…) میچینند. این سفره معمولاً دراتاق پذیرایی توسط دختران جوان چیده میشود. همزمان با سال تحویل تمام اعضای خانواده دورتا دور این سفره مینشینند و سال نو با خوبی و صمیمیت شروع میکنند.
۷-روز نوروز:
دراین روزهمه شادوخوشحالند، کوچکترها لباس نومی پوشند، بزرگترها، به دیداریکدیگر میروند وبه کوچکترها عیدی میدهند. همه سال نورا تبریک میگویند. همچنین دراین روز مردم به دیدارخانوادههایی میروند که عضوی از خانوادهشان از بین رفته باشد، به آنها تسلیت گفته وآرزوی سالی خوب رابرای آنان دارند. همچنین در ایام نوروز، خانوادههایی که نوعروس دارند، برای عروسشان هدیهای تهیه کرده وطی مراسم خاصی آن رابه خانواده عروس میبرند. امادرشب نوروز، نوجوانان هم بیکارنمانده وریسمانی راتهیه میکنند و دستمالی رابه سرآن گره زده، خود را به روی بام خانه همسایهها میرسانند. در خانههای قدیمی معمولاً سوراخی بر روی پشت بام تعبیه میشد که محل عبور دود اجاق بود. ریسمان از سوراخ بخاری یا اجاق به داخل خانه میاندازند، صاحب خانه هم شیرینی برایشان میگذارد. ازدیگرتفریحات مردمان کرمانج اجرای ورزش کشتی چوخه است که درایام نوروز انجام میشود. کشتی چوخه، که خاص شمال خراسان است ازجذابیت خاصی برخورداراست که نوجوانان وجوانان درایام نوروزی با اجرای این منش پهلوانی به ورزش میپردازند.
منابع:
http://valat.ir/category/%da%a9%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86%d8%ac%db%8c/%d9%81%d8%b1%d9%87%d9%86%da%af-%d9%88-%d9%87%d9%86%d8%b1/
چرایی تغییر و تحول لباس کرمانجی خراسان در چیست ؟ چرا رقص کردهای خراسان با دیگر مناطق کردستان تفاوت دارد؟
چرایی تغییر و تحول لباس کرمانجی خراسان در چیست ؟ چرا رقص کردهای خراسان با دیگر مناطق کردستان تفاوت دارد؟
لباس کرمانجی :
تغییر و تحول لباس به علت شرایط اقلیمی و نوع خاص زندگی کردها یعنی چادرنشینی و سردی و گرمی هوا، اشکال گوناگون را به خود گرفته و از رنگهای شاد و روشن و دل انگیز متأثر از طبیعت بوده است.
فرهنگ کردهای خراسان، مثل آبی در حال حرکت و پرش و خیزش است و در طول تاریخ با بهره گیری از مللی که با آن مواجه بوده و از مرزهای روم گرفته تا ارمنستان و گرجستان و قفقاز و آذربایجان است و خراسان و هندوستان ، از زیباییهای هر ملتی بهره گیری نموده و بر غنای خویش افزوده است. در حالی که موسیقی و هنر کردهای غرب، فاقد این ویژگیها بوده است. صدها آهنگ در موسیقی کرمانجی خراسان وجود دارد که هر کدام، فلسفه مخصوص به خود دارند که در کتاب تاریخ موسیقی ایران به آن پرداخته اند.
رقص های کردی :
در اکثر مناطق کوردی در ایران شهرهای: خلخال- ارومیه – صومای برادوست – سلماس – خوی –ماکو- چالدران و بازرگان (به جز خراسان) همانند کوردی جنوبی و مرکزی به صورت حلقه و دست تو دست هم میرقصند و معمولاً بهترین رقصنده (زن یا مرد) نقش رهبری گروه سرچوپیکِش (سهچۆپیکێش) را به عهده میگیرد و اولین نفر حلقه رقصندگان است.
او با انجام ماهرانه حرکات نمایشی توسط دستمالی که در دست راست خود دارد و نیز به کمک اصواتی هیجان انگیز و گاهی با کلام ضمن افزودن بر هیجان رقصندگان مسئولیت تنظیم سرعت و ریتم حرکت گروه را بر عهده میگیرد. قرار گرفتن در این نقش جذابیت فراوانی دارد و رقصنده را در موقعیت بهتری نسبت به مابقی گروه قرار میدهد. سرچوپیکش گاهی برای ایجاد نشاط بیشتر میتواند از حلقه رقص جدا شده و با توجه به تبحر خویش حرکات نمایشی فردی نیز انجام دهد. بقیه گروه در حالیکه دست هایشان رو به زمین و در امتداد دو پهلویشان قرار دارد پنجه در پنجه رقصندگان مجاور ایجاد حلقهای پیوسته میکنند.
مطلوبترین حالت قرار گرفتن رقصندگان بصورت (گندم و جو) یا به عبارتی یک زن و یک مرد بصورت یک در میان است. گاوانی آخرین رقصنده گروه است که هرچند نقش زیادی در ایجاد ریتم و نشاط رقص دارد اما کمتر کسی راغب به قرار گرفتن در این نقش است.
رقصهای محلی در شمال خراسان: کردهای کرمانج خراسان مثل کردان کردستان دستها را به یکدیگر گره نمیکنند یا بر شانهٔ هم نمیگذارند بلکه هر بازیگر حرکات مشترک گروهی را به تنهایی معروف است به همراه «گل و غنچه» اجرا میکند. جمع و باز شدن دایره که به چرخشهای نیم دایرهای و پیچش مچ و دست زیبایی و شکوه خاصی به بازیها میبخشد.
چرایی تفاوت رقص کرمانجی :
وقتی یک شاخصه ی فولکلوریک و فرهنگی از کُردهای خراسان را با «کُردستان» مقایسه می کنیم ابتدا مشخص کنیم کجای کُردستان منظور است و کُردستان در ذهن آنها کدام مناطق را در بر می گیرد؟ آیا می توان شاخصه های فرهنگی و فولکلوریک کُردهای خراسان را مثلا با کُردستان ایران همانند مریوان و سنندج مقایسه کرد و دنبال شباهت ها بود؟ اصولا این مقایسه کامل است؟ منشاء و محل زندگی کُردها قبل از مهاجرت به خراسان کدام مناطق بوده اند؟
چیزی که مشخص است کُردهای خراسان “کرمانج ها” که شاخصه ی زبانی و هویتی خود را حفظ کرده اند عمدتا از اواسط قرن پانزدهم تا اوایل قرن شانزدهم از مناطق شرقی آناتولی (شرق کشور کنونی ترکیه) به سوی شرق و نهایتا خراسان کوچ نموده اند. عمدتا مناطقی مانند درسیم، البستان، ارض روم، مرعش، سمسور و … که حیطه ی زندگی و کوچندگی آنها در آن تا مناطق مختلف مثل کوبانی و غیره نیز گسترده بوده است. این را با مقایسه های زبانی، فرهنگ و فولکلور می توان متوجه شد. البته ذکر این نکته هم ضروری است که نباید حیطه ی زندگی تمام طوایفی که به سوی خراسان کوچ کردند در آن زمان را فقط محدود به این مناطق کرد، بلکه پراکندگی آنها خیلی بیشتر از این محدوده است.
آنچه از شواهد تاریخی بر می آید یکی از دلایل عمده ی کوچ عقیده و باور آنها یعنی «آئین علویت» بوده است. به دلیل اینکه حکومت عثمانی به شدت مخالف علویان(شیعه علوی) بود و از سویی حکومتی شیعی مذهب و نزدیک به باورهای علویان در ایران بزرگ آن زمان شکل گرفته بود. ضمن اینکه علویت هم در بین کُردها، هم ترک ها و هم اعراب رایج بوده و هست و حداقل در ترکیه ی امروزی شمار علویان ترک بیشتر از کُردهاست. اما علویان آئین های مذهبی و مراسم خاص خود را دارند که مثال بارز آنها رقص «سماع» در محلی به نام «جَم خانه» است. این رقص ها را می توان نوعی عبادت از سوی علویان محسوب کرد.
رقص یکی از بارزترین ویژگی های جامعه ی کُردها در هر منطقه و با هر گویشی است. کُردهای خراسان نیز از این ویژگی استثناء نیستند و نیازی به توضیح نیست که این موضوع چه جایگاهی در میان آنها دارد. البته نباید معنی رقص در میان کُردها و به همین ترتیب اقوام مختلف در منطقه شمال خراسان با رقاصی اشتباه گرفت. رقص یا «لیستک = بازی» یک آئین جمعی و پسندیده است.
در این جا این سوال مطرح می شود که آیا می شود تصور کرد چنین موضوع مهمی در اثر یک جابجایی جغرافیایی آن هم در آن جمعیت عظیم ۵۰ الی ۷۰ هزار خانواری ذکر شده در تاریخ به راحتی از بین برود؟
چطور ممکن است وقتی زبان به این گستردگی، این همه ضرب المثل و کنایه و تشبیه و موضوعات ادبی و … نفرین و دعا و … همچنین آداب و رسوم و شیوه ی زندگی و عروسی و … همگی حفظ شده اند، آن وقت رقص به فراموشی سپرده شود؟
پس اگر کُردهای خراسان رقص ویژه ی خود را داشته اند – که قطعا چنین بوده است – آن رقص چه شد و کجا رفت؟ آیا این نماد زیبا و مهم جامعه ی کُردی به این راحتی از بین رفت؟
کسی که رقص های سماع در جم خانه را دیده است متوجه می شود که چه اندازه نزدیکی و شباهت با رقص کُردها در خراسان – رقص کُرمانجی – دارد. هم چنین در برخی مناطق همانند ماردین همان کمانچه ای نواخته می شود که در بین کُردهای خراسان رایج است.
منبع: با تلخیص از نوشته برات قوی اندام
www.valat.ir